ترس از تماس
سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۰، ۰۱:۵۹ ب.ظ
امروز مدیر گروه زنگ زده بود و متوجه نشده بودم. مدت زیادی داشتم جمله جفت و جور می کردم که اگر گفت چرا نمرات را تحویل نداده ام چه بگویم. چیزی که دست من نبود. دانشجوها پیام و پشت پیام که تحویل را عقب بیاندازم. اما از این دلرحمی ترس داشتم که مدیر گروه بگوید فلان و بهمان. کفتم اصلا تا گفت می گویم نه بیمه ام رد شده و نه پرداختی داشتم. اصلا تهاجمی عمل می کنم. که فکر کند گیر این چیزها هستم. بالاخره زنگ زدم. چه کاری داشت؟ باز هم بچه ها مهلت می خواستند. می دانید دارم از چه حرف می زنم؟ از این که هر کسی، هر کسی، به من زنگ بزند اول یاد کم کاری هایم می افتم و همین باعث میشود ۹۹ درصد تماس ها را پاسخ ندهم. می ترسم فلان بگوید و نتوانم جواب بدهم. اما شاید بد نباشد کمی دست از این کار بردارم چرا که بارها به من ثابت شده چنین نیست.
۰۰/۰۵/۱۲